داستان : در یک پست مرزی دورافتاده، یک قاضی استعماری در پی ورود یک سرهنگ ارتش که به دنبال بازجویی از مردم محلی درباره یک شورش قریب‌الوقوع است، دچار بحران وجدان می‌شود. سرهنگ از تاکتیک‌های خشونت‌آمیز استفاده می‌کند که قاضی را به شدت وحشت‌زده می‌کند...

داستان : رقابت بین دو شکارچی جایزه زمانی شدت می‌گیرد که هر کدام تلاش می‌کنند دستگاه مخربی به نام دست خدا را پیدا کنند...

داستان : یک نوجوان سرخورده (آمبر لیو) که بزرگ‌ترین علاقه‌اش گلف است، به طور تصادفی به خانه عمویش (که یک زمین گلف را اداره می‌کند) نقل مکان می‌کند، جایی که با غم و ترس‌هایش روبه‌رو می‌شود، تحت هدایت غیرمنتظره یک افسانه محلی گلف سرسخت (دن لوریا)...

داستان : داستان در محله چاینا تاون نیویورک سیتی رخ می‌دهد. یک مادر بزرگ چینی عصبانی و سیگاری، تمام پول خود را در کازینو می‌برد و خودش را در موقعیت بدشانسی قرار می‌دهد و در میانه یک جنگ باندی گیر می‌کند...

داستان : آوریل پس از سال‌ها سفر و کار در خارج از کشور به تورنتو باز می‌گردد تا به خواهرش سارا در مراقبت از مادرشان که با مشکلات سلامتی روبه‌رو است، کمک کند. پس از بازگشت، او به طور واقعی اسرار قدیمی خانوادگی را کشف می‌کند که تعادل ظریف خانه را تهدید می‌کند...

داستان : یک دانش‌آموز ضعیف دبیرستانی و یک گنگستر قدرتمند به طور تصادفی بدن‌های خود را عوض می‌کنند...

داستان : جان، مرد نفتی، در یک حادثه فلج می‌شود. همسر او که برای بازگشتش دعا کرده بود، احساس گناه می‌کند؛ مخصوصاً وقتی که جان از او می‌خواهد با مردی دیگر رابطه جنسی داشته باشد...

داستان : در مواجهه با بیماری رو به زوال پدر تندخو و ذوب شدن یخ‌ها که جامعه فقیرانه‌ی ساحلی‌اش را غرق می‌کند و آروکش‌های باستانی را آزاد می‌کند، هشت‌ساله‌ی هاش‌پاپی باید راه‌های شجاعت و عشق را بیاموزد...

داستان : در اوهایو پس از دوران صنعتی، یک میلیاردر چینی کارخانه‌ای در یک کارخانه متروکه جنرال موتورز راه‌اندازی می‌کند و دو هزار آمریکایی را استخدام می‌کند. روزهای اولیه پر از امید و خوشبینی جای خود را به مشکلات می‌دهند، چرا که چین پیشرفته با آمریکا طبقه کارگر درگیر می‌شود...

داستان : آن‌ها توسط کارمند مدرسه آقای رعد به فرزندی پذیرفته شدند و از کمک‌های استاد لی بهره‌مند شدند و در باشگاه بوکس روستا اقامت کردند. حمایت‌های فشرده برای برادر کوچکتر برای رفتن به مدرسه ادامه داشت، اما خرگوش برقی برای کسب درآمد به مبارزات غیرقانونی زیرزمینی روی آورد و از مدرسه اخراج شد، و این دو برادر از یکدیگر فاصله گرفتند...