داستان : در فیلم مرد نامرئی 2020 ، سیسیلیا کاس دختری که به دلیل نا معلومی از دست شوهر فیزیکدان خود شبانه و به صورت پنهانی فرار میکند، پس از دوهفته خبر مرگ او به وسیله خودکشی را میشنود، حالا سیسیلیا که پول هنگفتی به ارث برده است زندگی عادی خود را از سر میگیرو ولی با شروع اتفاقات عجیب و غریب همه چیز تغییر میکند...

داستان : فیلم بیا پیش بابایی 2019 ، مردی جوان به نام نوروال به یک کلبه‌ی دور از شهر سفر می‌کند تا با پدر بیگانه‌ی خود دوباره ارتباط برقرار کند. اما…

داستان : داستان این فیلم دربازه زمانی فیلم کینه محصول ۲۰۰۴ اتفاق می افتد. بعد از اینکه یک زن خانه دار جوان در خانه خود خانواده خود را به قتل می رساند ، یک مادر مجرد و کارآگاه جوان سعی در تحقیق و حل این پرونده دارند. بعداً ، او کشف می کند که خانه توسط یک روح نفرین شده و کسانی که وارد آن خانه شوند، نفرین شده و به بدترین حالت می میرند.اکنون او برای نجات خود و پسرش از ارواح شیطانی از خانه نفرین شده ...

داستان : یک جراح صحرایی سرخورده که از اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) رنج می‌برد، در یک آپارتمان در بروکلین مردی را از قطعات بدن ساخته و به زندگی بازمی‌گرداند...

داستان : فیلم سپیده دم 2019 ، یک زن جوان در پی قتل خانواده اش به دست پدرش در جنگ جهانی اول ، برای زندگی به صومعه می رود. با این حال شیاطینی که پدرش را اسیر خودشان کرده اند، او را دنبال می کنند و ....

داستان : یه صدایی از ورودی خونه مدام تو گوشم می پیچید: عروسی خون چه بدشگونه؛ تور عروس غرق به خونه… صدای یه مرد حتما نبود… ولی صدای یه زن هم نبود… شاید صدای خودم بود… کجا شنیده بودم اولین بار این صدا رو یا حتی شعر رو… کی برام خونده بود؟

داستان : فیلم آنابل: آفرینش 2017 ، فیلم داستان یک عروسک‌ساز و همسرش را روایت می‌کند که دوازده سال بعد از مرگ غم‌انگیز دختر کوچکشان، به یک کشیش و چند یتیم همراه او در خانهٔ خود پناه می‌دهند، اما بعد از آن فقط شاهد هدف قرار گرفتن آن‌ها توسط موجود وحشتناک و دیوانه‌ای که خودشان خلق کرده‌اند هستند؛ ولی آنها فقط می‌خواستند دختراشان برگردد… ولی نمی‌دانستند با این کارشان شیطان بزرگی را احضار می‌کنند، در آخر فیلم این شیطان به کالبد یکی از بچه‌ها که جنیس نام دارد هجوم می‌برد و ان را در نوجوانی به انابل هیگینز تبدیل می‌کند.

داستان : فیلم جعبه پرنده 2018 ، ماجراهای فیلم در آینده‌ای نزدیک رخ می‌دهد و داستان مادری جوان است که پس از حمله‌ی یک موجود بیگانه‌ی مرموز به زمین، در تلاش است تا دو فرزندش را از طریق رودخانه به پناهگاهی امن برساند. این مادر که به فرزندانش آموخته تا برای آگاهی از خطرات، به خوبی از گوش‌هایشان استفاده کنند، چشمان خود و آنها را با چشم بند می‌بندد…