دهه 1990 دوران طلایی فیلمهای اکشن بود. از ماموریت: غیرممکن تا ماتریکس، برخی از بهترین فرنچایزهای هیجانانگیز اکشن در این دهه متولد شدند. فیلمهایی مانند سرعت و تغییر چهره در دهه 90 عرضه شدند و تأثیر ماندگاری بر سینمای اکشن گذاشتند. چیزی به اندازه تماشای یک قهرمان اکشن بزرگتر از زندگی که دیالوگهای کلیشهای میگوید و از موقعیتهای غیرممکن جان سالم به در میبرد، جذاب نیست و کارگردانان و بازیگران دهه 90 این موضوع را به خوبی میدانستند. در سال 2025، برخی از بهترین فیلم های اکشن این دهه سی ساله خواهند شد.
برخی از فیلمهای اکشن دهه 90 که کمتر کسی آنها را به یاد میآورد، واقعگرایانهتر و تاریکتر بودند و جنبههای قهرمانانه اغراقآمیز را کاهش داده و بیشتر به جنبههای هیجانانگیز این ژانر تکیه داشتند. شاید بهترین ویژگی فیلم های اکشن دهه 90، نبود یک فرمول از پیش تعیینشده بود. بازنگریهای کلیشهای ژانر بر پرده بزرگ سینما حکمرانی نمیکرد و فیلمهای خلاقانه ساخته میشدند. به همین دلیل است که بسیاری از بینندگان معتقدند بسیاری از فیلم های اکشن دهه 90 سزاوار دنباله بودند. در ادامه در هکس دانلود مگ به معرفی این ۱۰ فیلم سی ساله میپردازیم.
دسپرادو | Desperado
دسپراتو ۱۹۹۵ کارگردانی توسط رابرت رودریگز
شروع موفق سلما هایک در هالیوود با این فیلم اکشن پرفروش ساخته رابرت رودریگز رقم خورد. شیمی میان او و آنتونیو باندراس به اندازه انفجاری که در یکی از صحنههای دسپرادو از آن دور میشوند، پرحرارت است. باندراس با کاریزما، شوخطبعی و بیتلاش به نظر رسیدن، در میان بارانی از گلولهها در آسمان پرواز میکند و یکی پس از دیگری دشمنان را از پا درمیآورد، بدون اینکه حتی لحظهای مکث کند. طراحی صحنههای اکشن به وضوح طوری انجام شده که شخصیت باندراس را اغراقآمیز جلوه دهد، اما این اغراق به اندازهای کنترل شده است که همچنان باورپذیر باقی بماند.
دسپرادو تمام ویژگیهای یک فیلم پرفروش کلاسیک هالیوودی را دارد – بازیگران جذاب، انفجارهای هیجانانگیز، تعاملات پرشور میان شخصیتهای اصلی زن و مرد، یک شخصیت شرور دراماتیک و ترسناک، و درست به اندازهای از اغراق که سرگرمکننده باشد و زیادهروی نکند. حضور دنی ترجو، هرچند کوتاه، تاثیری فراموشنشدنی دارد. کوئنتین تارانتینو در نقش کوتاهش یک جوک خندهدار و دیالوگهای دیگری را ارائه میدهد، و واکیم دی آلمیدا در نقش یک شرور کاملاً اغراقآمیز ظاهر میشود. موسیقی متن فیلم نیز بهطور هماهنگ با تدوین کار میکند تا یک اثر سرگرمکننده کامل را خلق کند.
گولدنآی | GoldenEye
گولدنآی ۱۹۹۵ کارگردانی توسط مارتین کمپبل
اولین حضور پیِرس برازنان به عنوان جیمز باند در فیلم چشم طلایی، که بهعنوان بهترین نقشآفرینی او در این شخصیت شناخته میشود، امسال 30 ساله میشود. او به همراه دِیم جودی دنچ در نقش M، رئیس جدید MI6، جیمز باند را وارد عصری جدید کرد. باند همچنان زنباره، خوشپوش و در همه چیز ماهر به نظر میرسد، اما ارتباط او با سلطنت در تغییرات سیاسی زمان و رفتار زنبارهاش از جمله جنبههایی هستند که چشم طلایی به آنها میپردازد. بهعلاوه، فامکه یانسن نقش یک دستیار زن بسیار قدرتمند و بهیادماندنی را ایفا میکند که با احترام زیادی به باند نزدیک میشود و حتی گاهی برتری پیدا میکند.
در حالی که دهه 90 دوران فیلمهای اکشن اغراقآمیز بود، چشم طلایی در ژانر خود اندکی پیچیدگی دارد. هرچند فیلم شامل انفجارهای بزرگ و خشونتهای بیحد و مرز با اسلحه است، اما همچنان یک تریلر کلاسیک جاسوسی به شمار میرود. برخلاف برخی از پیشدرآمدهای خود، این فیلم باند را به ریشههای جاسوسیاش بازمیگرداند؛ از مواجهه با مأموران دوگانه و رازهای شوروی گرفته تا یک نقشه بزرگ علیه بریتانیا. او دیگر فقط با قاچاقچیان مواد مخدر و رؤسای مافیا سر و کار ندارد. افزون بر این، هرچند شخصیت ایزابلا اسکورپکو همچنان در بسیاری از جنبهها یک دختر کلاسیک باند است، اما شخصیت او فراتر از جذابیت ظاهریاش برای باند پرداخت شده است.
جان سخت: با انتقام | Die Hard: With a Vengeance
جان سخت: با انتقام ۱۹۹۵ کارگردانی توسط جان مکتیرنان
فرنچایز جانسخت پس از فیلم دوم ناامیدکننده خود، با فیلم جانسخت: با انتقام دوباره جان گرفت. این فیلم شخصیت اصلی را در محیط طبیعیاش – خیابانهای شهر نیویورک – قرار میدهد. ترکیب لذتبخشی از معما و اکشن در این فیلم دیده میشود، بهطوری که بخشهای معمایی در نقاط مختلف فیلم به صحنههای اکشن دامن میزنند. شخصیت جان مککلین با بازی بروس ویلیس دوباره به یک پلیس قهرمان تبدیل میشود، بهجای اینکه یک قهرمان اکشن اغراقآمیز باشد. با این حال، مسائل مربوط به سیاستهای نژادی در این فیلم، بهویژه با استانداردهای امروزی، ممکن است کمی بحثبرانگیز باشد.
بیشتر بخوانید: بهترین فیلم های جنایی ۲۰۲۵
با این وجود، انتخاب ساموئل ال. جکسون در کنار ویلیس یک تصمیم درخشان بود، زیرا شیمی کمیک و دوستانه میان آنها به خوبی شدت هیجان معمایی فیلم را متعادل میکند. این دوستی باعث میشود فیلم به سرعت اوج بگیرد و فرصتهای مناسبی برای مککلین فراهم شود تا تواناییهای شگفتانگیز خود در انجام بدلکاریها را به نمایش بگذارد. در دستان جان مکتیرنان، این فرنچایز توانست دوباره آنچه جانسخت را به یک شاهکار تبدیل کرده بود، پیدا کند: یک روایت واقعگرایانه، بدلکاریهای خنک اما باورپذیر، توسعه واقعی شخصیتها و یک دوستی غیرمنتظره. متأسفانه، فرنچایز دیگر نتوانست از این نقطه فراتر برود و بهبود یابد.
تیغ | The Blade
تیغ ۱۹۹۵ کارگردانی توسط تسوی هارک
30 سال پیش، تسوی هارک ژانر ووشیا را با نگاه جدید خود به فیلم شمشیرزن یک دست (1967) ساخته چانگ چه، از نو بازآفرینی کرد. هارک، که تدوین فیلم را خود بر عهده داشت، صحنههای اکشن را پر از هرجومرج، شتابزده و گیجکننده به تصویر کشید. هیچ نما بیش از چند ثانیه طول نمیکشد و هر حرکت با برشی به زاویهای دیگر همراه است، که به انرژی بیوقفه و پرهیجان سکانسهای اکشن میافزاید. این سبک، تفاوت قابلتوجهی با طراحی صحنههای رقصگونه فیلمهای ووشیا دارد که از تدوین آرام برای برجسته کردن ظرافت جنگجویان استفاده میکند.
در شمشیر چیزی خسته و دلشکسته وجود دارد. همه شخصیتها در درد هستند و برای یافتن امید در حالی که با فقدانهای شخصی خود کنار میآیند، تلاش میکنند. انتخابهای تدوینی در صحنههای اکشن با این طراحی جهان هماهنگ است؛ چراکه ظرافت کافی برای تمرکز وجود ندارد، حتی با وجود اینکه نیمه اول فیلم با سینماتوگرافی زیبا و آرام ساخته میشود. شخصیتهای ناامید، سکانسهای اکشن خشن، تصاویر با کنتراست بالا، و طراحی صحنههای خیرهکننده، همگی عناصر موجهای جدید و قدیمی فیلمسازی ووشیا هستند که هارک در این فیلم با هم ترکیب کرده است.
جزر و مد سرخ | Crimson Tide
جزر و مد سرخ ۱۹۹۵ کارگردانی توسط تونی اسکات
در حالی که دنزل واشینگتن و کوئنتین تارانتینو بر سر عدم اعتباردهی به تارانتینو برای فیلمنامه جزر و مد سرخ دچار اختلاف شدند، 30 سال بعد، این فیلم بهعنوان یکی از بهترین همکاریهای واشینگتن و کارگردان مکرر او، تونی اسکات، شناخته میشود. داستان این فیلم که در یک زیردریایی جریان دارد، واشینگتن را در نقش شخصیتی نشان میدهد که تلاش میکند علیه فرمانده خود، با بازی جین هکمن، کودتا کند تا از تشدید تنشها با روسیه در دوران جنگ سرد جلوگیری کند.
با وجود اینکه جزر و مد سرخ تقریباً تماماً در یک زیردریایی میگذرد، هرگز احساس تنگی و محدودیت ایجاد نمیکند. وسوسه استفاده از قابهای بصری تنگ در فیلمی که تعلیق آن به صحنههای اکشن منتهی میشود، طبیعی است، اما اسکات به جای این رویکرد، بر درام شخصیتی تمرکز میکند. جزر و مد سرخ بیشتر فیلمی درباره انگیزههای شخصی، دیدگاههای متضاد و پروتکلهای نظامی است تا درباره جنگ هستهای و اکشنی که وعده میدهد.
واشینگتن و اسکات در بسیاری از فیلمهای موفق با یکدیگر همکاری کردند. چه از نظر فروش گیشه و چه از نظر استقبال منتقدان، برخی از این آثار جایگاه بالاتری نسبت به بقیه دارند.
باشها | Baashha
باشها ۱۹۹۵ کارگردانی توسط سورش کریشنا
30 سال پیش، سینمای هندوستان برای همیشه تغییر کرد. قالب فیلمهای پرفروش سرگرمکننده که توسط سورش کریشنا و راجینیکانت با فیلم باشها ایجاد شد، همچنان تا امروز مورد استفاده قرار میگیرد و بیتردید، فیلمسازان در سال 2025 نیز تلاش خواهند کرد موفقیت آن را بازآفرینی کنند. ساختار روایی اصلی داستان که در آن مردی به دلیل یک اتفاق تحریککننده در زمان حال مجبور به مقابله با شیاطین گذشته خود میشود، و این اتفاقات از طریق فلاشبک نمایش داده میشود تا در نهایت پس از غلبه بر مشکلات امروزیاش به آرامش برسد، شاید امروز عادی به نظر برسد، اما باشها این قالب را برای اولین بار ارائه کرد.
آنچه باشها را به یک اثر نمادین تبدیل میکند، تأثیر ماندگار آن بر صنعت سینماست. بازی کاریزماتیک، صادقانه و پرشور راجینیکانت، که احتمالاً بهترین نقشآفرینی کل دوران حرفهای او محسوب میشود، یک قهرمان اکشن پیچیده، جذاب، مغرور و به طرز باورنکردنی توانمند را به تصویر میکشد. او ممکن است نقش یک انسان عادی را بازی کند، اما سیل دیالوگهای جذاب، استفاده ماهرانه از موسیقی متن فیلم، حرکات ماندگارش و ستارهبودنش شخصیت او را عملاً به یک ابرقهرمان تبدیل میکند.
عملکرد راگهواران در نقش شرور فیلم نیز به خوبی با انرژی راجینیکانت برابری میکند و تماشای دوباره باشها پس از 30 سال، شبیه بازدید از تولد فیلمهای اکشن مدرن پرفروش است.
مشت توکیو | Tokyo Fist
مشت توکیو ۱۹۹۵ کارگردانی توسط شینیا تسوکاموتو
ارتباط دادن خشونت فیزیکی به ژانر وحشت جسمانی بدیهی به نظر میرسد، اما فیلم مشت توکیو ساخته تسوکاموتو شاید تنها فیلم بوکس باشد که به وحشت یک رویارویی خونین تکیه میکند. با خشونت بیمحدودیتی که از رکود و احساسات جریحهدار شده الهام گرفته و از طریق فیلمبرداری دستی و تدوین استایلیش به تصویر کشیده شده تا مخاطبان تأثیر فیزیکی هر ضربه را حس کنند، مشت توکیو یک فیلم اکشن تأملبرانگیز است. این فیلم بر رکود زندگی در محیطهای شهری میاندیشد، جایی که پیگیری زندگی ایدهآل، همه را از خلاقیت و شادی خالی کرده و آنها را در چرخهای بیپایان از خوردن، کار کردن و خوابیدن گرفتار کرده است.
برای درک کامل نگاه شدید و وحشت جسمانی تسوکاموتو به ژانر اکشن در مشت توکیو، تماشای دو فیلم اول تتسوو که پیش از این ساخته است، کمککننده خواهد بود. استفاده تخیلی او از قواعد ژانر وحشت جسمانی در این فیلمها زمینهای فراهم میکند که درک استفاده او از این عناصر در مشت توکیو را آسانتر میکند.
بیشتر بخوانید: بهترین فیلم های جنگی ۲۰۲۵
مشت توکیو تأملی آشفته بر مردانگی است که اثرات آزادکننده ایجاد زخم و هیجان بیحد و حصر ناشی از درگیریهای فیزیکی را پس از روزهایی که ذهن و بدن از تکرار مکانیکی الگوهای مشابه بیحس شدهاند، بررسی میکند. این فیلم با طرح مفهوم مبارزه، بستری برای کشیدن ضربات منحصر به فرد یک مثلث عشقی ناسالم فراهم میآورد که تصویر بستهای از کشمکشهای دیوانهوار ساخته شده از خون، عرق و اشک را برای بیان خواستههای غیرمجاز و حقایق سرکوبشده به تصویر میکشد.
شبح درون پوسته | Ghost in the Shell
شبح درون پوسته ۱۹۹۵ کارگردانی توسط مامورو اوشی
یکی از تأثیرگذارترین فیلمهای انیمه در تمام دورانها، شبح درون پوسته 30 سال پیش به نمایش درآمد و ایدههایی را که پیشدرآمدهای آن مانند بلید رانر (1982) به آن پرداخته بودند، در زمینه فناوری و هویت، بیشتر گسترش داد. با طراحی دنیای زیبا که در آن معماری به نمادی از سرکوب تبدیل میشود و بدن انسان ماشینی است که هر کسی میتواند بنا به میل خود از آن بهرهبرداری کند، این فیلم رابطه پیچیده میان بدن و ذهن را در عصری از پیشرفتهای فناوری بررسی میکند. از آن زمان، فیلمهای زیادی از شبح درون پوسته ساخته شدهاند، اما هیچکدام به کیفیت نسخه اصلی نمیرسند.
علاوه بر الهامبخشی به بازیهای ویدیویی، فیلمها و سریالهای انیمه، شبح درون پوسته همچنین الهامبخش فیلمی آمریکایی با بازی اسکارلت جوهانسون شد که به شدت از سوی منتقدان نقد شد و شکست تجاری به دنبال داشت.
فلسفه پشت سفر شخصیت اصلی به سوی فروپاشی، بهخوبی از طریق تضاد بین رکود پسزمینه و انرژی و بصریهای سیال پیشزمینه به تصویر کشیده میشود، که در تعقیبها و تیراندازیهای خیس از باران مشهود است. در حالی که ارائه برهنگی ممکن است بهطور ناامیدکنندهای پر از تاکتیکهای سنتی نگاه مردانه باشد، این یک انتخاب عمدی است که به تفکیک مفهوم زنانه بودن میپردازد. اوج فیلم تنها درباره فراتر رفتن از شکل فیزیکی بدن نیست، بلکه درباره فراتر رفتن از نگاه سرکوبگرانهای است که بدن زنانه به آن دچار میشود.
بیشتر بخوانید: بهترین انیمیشن های سال ۲۰۲۵
فرشتگان سقوط کرده | Fallen Angels
فرشتگان سقوط کرده ۱۹۹۵ کارگردانی توسط وانگ کار-وای
فیلم اکشن فرشتگان سقوط کرده ساخته وانگ کار-وای، که بهطور معنوی دنبالهای بر فیلم برجسته او چانگکینگ اکسپرس است، فیلمی درباره تضاد و درگیری است. اولاً، این فیلم نمیتوانست بیشتر از پیش نسبت به فیلم قبلیاش متفاوت باشد – این فیلم در دنیای جنایی و بیرحم با اکشن پرشتاب اتفاق میافتد، جایی که تفکر و تأمل تنها در لحظات غیرمنتظره شوخطبعی مرگبار قابل کشف است. و دوم، در داخل فیلم، در حالی که آدرنالین و اکشن نقش بزرگی دارند، سینماتوگرافی و شخصیتپردازی فضای یک پورتال عاطفی ایستا را ایجاد میکنند که از آن هیچگاه نمیتوان فرار کرد.
به نقل از اسکرین رنت
این فیلم تلاش میکند تا پایاننامهای درباره اهمیت بیشتر سفر به جای مقصدی که به آن میرویم، برقرار کند.
داستانهای بههمپیوستهای درباره شخصیتهایی که زندگیشان به طور اجتنابناپذیری در فضاهای مرزی که فرشتگان سقوط کرده به عنوان یک تریلر اکشن روایت میشوند، بههم برخورد میکنند، تأثیر جالبی بر لحظات پر از اکشن دارد. از یک سو، تعلیق و هیجان احساسات اصلیای هستند که فیلم و روایتهایش را به پیش میبرند، اما از سوی دیگر، فیلم در فضاهای ارتباطات انسانی زودگذر سرگردان میشود، گویی هیچگونه فوریتی ندارد، چرا که تلاش دارد تا پایاننامهای درباره اهمیت بیشتر سفر نسبت به مقصدی که به آن میرود، برقرار کند.
مخمصه | Heat
مخمصه ۱۹۹۵ کارگردانی توسط مایکل مان
فیلم مخمصه ساخته مایکل مان یک کلاسیک اکشن غمگین است که اولین همکاری آلن پاسیانو و رابرت دنیرو پس از فیلم پدرخوانده 2 (1974) است و همانطور که انتظار میرفت، همکاری آنها تحت نظارت مایکل مان، شاهکاری را خلق کرد که هنوز هم پس از سه دهه، مورد احترام قرار دارد. فیلم نوار مدرن، مخمصه لس آنجلس را بهعنوان نیرویی ویرانگر به تصویر میکشد، جایی که مردم خود و حس هدفمندیشان را از دست میدهند و عمیقتر و عمیقتر به چاههای غم و اندوهی که خود برایشان حفر کردهاند، فرو میروند؛ به عمقهایی که در آن، خشونت تنها راه فرار است.
تأملات مان در مورد مردانگی همراه با ویژگیهای معمول ژانر است – شخصیتهای وسواسگونهای که خود و عزیزانشان را در تعقیب کمال نابود میکنند، پایبندی به کدهای قدیمی افتخار در دنیای در حال تغییر که این اصول واپسگرا را رد میکند، و دستور زبان بصری که شخصیتپردازی قهرمانان را در ارائه فضای مخمصه زنده میکند. خشونت در این فیلم نه مضحک است و نه اغراقشده، بلکه با دقت و صحت طراحی شده تا طبیعت خطرناک و خشن زندگی شخصیتها را منتقل کند. مخمصه بهترین فیلم اکشن نئو-نوآر است.
همچنین بخوانید: بهترین فیلم های اکشن ۲۰۲۵
سخن پایانی
فیلمهایی که در سال ۲۰۲۵ سی ساله میشوند، نمایانگر یک دوران طلایی در سینمای اکشن و تریلر هستند. این آثار نه تنها تحولی در ژانرهای مختلف ایجاد کردند، بلکه مرزهای داستانگویی و سینماتوگرافی را به چالش کشیدند و استانداردهای جدیدی در صنعت فیلمسازی به وجود آوردند. از همکاریهای بزرگ بازیگران در فیلمهایی همچون Desperado و GoldenEye گرفته تا عمق مفهومی فیلمهایی مانند Ghost in the Shell و Heat، این فیلمها همچنان به عنوان سنگبنای سینما و الهامبخش نسلهای جدید شناخته میشوند. آثار این سالها ترکیب عالی از اکشن و داستانهای پیچیده بودند که هنوز هم تاثیرات آنها در فیلمهای معاصر به چشم میخورد.