داستان : ژاله کبیری، همسر جدید کامران کامروا که 3 سال است با او ازدواج کرده، برای او جشن تولد گرفته است و همه آشنایان و دوستان را دعوت کرده تا ثروت خود را برای دیگران به نمایش بگذارد. کامران کامروا هم موسسه خیریه جدیدی برای کودکان کار راه اندازی کرده و مانند گذشته به پولشویی مشغول است و مهیار مهرافزون رو به استخدام خود درآورده است. مهمانی باشکوهی برپا است و ما با دوستان و خانواده جدید کامروا آشنا می شویم...

داستان : سریال هم گناه ، داستان سریال هم گناه، درباره خانواده صبوری است که سال‌هاست مشغول پرورش گل‌های تزئینی هستند. خانواده صبوری در خانه‌ای قدیمی با هم زندگی می‌کنند، این خانواده شامل یک دختر و دو پسر می‌باشد؛ همه اعضای خانواده به جز فریبرز که پسر دوم خانواده و افسر اداره آگاهی است، شغل خانوادگی خود را دنبال می‌کنند. فریبرز در جوانی تصمیم می‌گیرد که پلیس شود و برای گذراندن دوره آموزشی به شهرستانی می‌رود و ..

داستان : سریال شبکه نمایش خانگی قورباغه، من همیشه یه صندلی واسم کم بوده، کتم واسم تنگ بوده، کفشام برام کوچیک بوده، ساعتم خواب می‌مونده و من ازش جلوتر حرکت می‌کردم، دنیا برای من جای کوچیکیه، احساس می‌کنم همه جا بستس و نمی‌تونم نفس بکشم، انگار همهٔ این لحظه‌ها رو قبلاً دیدم، درختا، صدای آبشار، قورباغه‌ها، اونا رو زمانی می‌بینم که در حال مردنم...

داستان : محمود و جعفر از دوستان قدیمی و بسیار صمیمی هستند. آنها که در آستانه برگزاری مراسم ازدواج فرزندانشان قرار دارند، طی ماجرایی غیرمنتظره با هم درگیر می‌شوند. و این آغاز ماجراهایی پیچیده بین دو خانواده است، اتفاقاتی که تا رو‌در‌رویی دو خانواده و به خصوص همسرانشان طاهره و اعظم پیش می‌رود.

داستان : یک مقام اروپایی برای شرکت در کنفرانسی دربارهٔ انرژی اتمی به ایران می‌آید. گروهی تروریستی شامل یک زن و دو مرد که در زمینه ایجاد ناامنی و فضای رعب و وحشت در کشورهای در حال توسعه فعال هستند، برای به هم ریختن برنامه‌های این کنفرانس در ایران دست به تعدادی از فعالیت‌های تروریستی خطرناک می‌زنند. نیروهای پلیس برای جلوگیری از خرابکاریهای این تروریستها وارد عمل می‌شوند و...

داستان : مختار ثقفی، زمانی سرداری بی‌باک، اکنون در خلوت گندمزارها، از تلخی روزگار و جفای یاران زخم‌خورده است. اما ندای مظلومیت امام حسن (ع) و یاران رها شده‌اش، چون تیری آتشین، سکوت او را درهم می‌شکند. کیان، یار دیرین و هم‌رزم مختار، از ستم بی‌حد معاویه و خیانت یاران امام، پرده برمی‌دارد. گویی این نغمه دردناک، تار و پود وجود مختار را به لرزه در می‌آورد و آتش انتقام در جانش شعله‌ور می‌شود. فاجعه جانسوز کربلا، طاقت از مختار می‌گیرد و او را به میدان نبردی دیگر رهنمون می‌کند. این بار، نه با شمشیر، بلکه با سپاهی از یاران باوفا، به سوی ستمگران یورش می‌برد تا خون به ناحق ریخته شده یاران امام حسین (ع) را طلب کند.